• خطبه ها
  • تعليم ياران در كار جنگ
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

تعليم ياران در كار جنگ

« 382»

(124) (و من كلام له ( عليه ‏السلام  )) (في حث أصحابه على القتال) فَقَدِّمُوا الدَّارِعَ وَ أَخِّرُوا الْحَاسِرَ وَ عَضُّوا عَلَى الْأَضْرَاسِ فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ الْهَامِ وَ الْتَوُوا فِي أَطْرَافِ الرِّمَاحِ فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ وَ أَمِيتُوا الْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ وَ رَايَتَكُمْ فَلَا تُمِيلُوهَا وَ لَا تُخَلّوُهَا وَ لَا تَجْعَلُوهَا إِلَّا بِأَيْدِي شُجْعَانِكُمْ وَ الْمَانِعِينَ الذِّمَارَ مِنْكُمْ فَإِنَّ الصَّابِرِينَ عَلَى نُزُولِ الْحَقَائِقِ هُمُ الَّذِينَ يَحُفُّونَ بِرَايَاتِهِمْ وَ يَكْتَنِفُونَهَا حِفَافَيْهَا وَ وَرَاءَهَا وَ أَمَامَهَا لَا يَتَأَخَّرُونَ عَنْهَا فَيُسْلِمُوهَا وَ لَا يَتَقَدَّمُونَ عَلَيْهَا فَيُفْرِدُوهَا أَجْزَأَ امْرُؤٌ قِرْنَهُ وَ آسَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ وَ لَمْ يَكِلْ قِرْنَهُ إِلَى أَخِيهِ فَيَجْتَمِعَ عَلَيْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ أَخِيهِ وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَيْفِ الْعَاجِلَةِ لَا تَسْلَمُوا مِنْ سَيْفِ الْآخِرَةِ وَ أَنْتُمْ‏  

« 383»

لَهَامِيمُ الْعَرَبِ وَ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ إِنَّ فِي الْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اللَّهِ وَ الذُّلَّ اللَّازِمَ وَ الْعَارَ الْبَاقِيَ وَ إِنَّ الْفَارَّ لَغَيْرُ مَزِيدٍ فِي عُمْرِهِ وَ لَا مَحْجُوزٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ يَوْمِهِ الرَّائِحُ إِلَى اللَّهِ كَالظَّمْآنِ يَرِدُ الْمَاءَ الْجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرَافِ الْعَوَالِي الْيَوْمَ تُبْلَى الْأَخْبَارُ وَ اللَّهِ لَأَنَا أَشْوَقُ إِلَى لِقَائِهِمْ مِنْهُمْ إِلَى دِيَارِهِمْ اللَّهُمَّ فَإِنْ رَدُّوا الْحَقَّ فَافْضُضْ جَمَاعَتَهُمْ وَ شَتِّتْ كَلِمَتَهُمْ وَ أَبْسِلْهُمْ بِخَطَايَاهُمْ إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دَرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُ النَّسِيمُ وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ الْهَامَ وَ يُطِيحُ الْعِظَامَ وَ يُنْدِرُ السَّوَاعِدَ وَ الْأَقْدَامَ وَ حَتَّى يُرْمَوْا بِالْمَنَاسِرِ تَتْبَعُهَا الْمَنَاسِرُ وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتَائِبِ تَقْفُوهَا الْحَلَائِبُ وَ حَتَّى يُجَرَّ بِبِلَادِهِمُ الْخَمِيسُ يَتْلُوهُ الْخَمِيسُ وَ حَتَّى تَدْعَقَ الْخُيُولُ فِي نَوَاحِرِ أَرْضِهِمْ وَ بِأَعْنَانِ مَسَارِبِهِمْ وَ مَسَارِحِهِمْ . أقول الدعق الدق أي تدق الخيول بحوافرها أرضهم و نواحر أرضهم متقابلاتها يقال منازل بني فلان تتناحر أي تتقابل .


ص384

 از سخنان آن حضرت عليه السّلام است در ترغيب اصحاب خود بجهاد (و تعليم آداب و رسوم جنگ):  (چون در كارزار با دشمن روبرو شديد) (1) پس زره دار را جلو قرار دهيد و بى زره را در عقب، و دندان ها را بر هم فشار دهيد (در جنگ ثبات قدم داشته سختيها را بخود هموار نمائيد) زيرا استقامت در جنگ شمشيرها را از سرها بيشتر دور مي كند (تحمّل سختيهاى كارزار از هر تدبيرى براى بدست آوردن فتح و فيروزى بهتر است) (2) در اطراف نيزه‏ ها پيچ و خم داشته باشيد (موقعى كه نيزه بر دشمن فرود مى ‏آوريد خود را كوتاه و بلند كنيد، يا در موقعى كه دشمن نيزه بطرف شما حواله مي كند خود را دور نمائيد) زيرا زدن نيزه‏ها باين طرز مؤثّرتر است (از فرود آوردن آنها بدون پيچ و خم، يا آنكه در مقابل كمتر اصابت ميكند) (3) و چشمها را پائين اندازيد (بهر طرف نگاه نكنيد) زيرا چشم پوشاندن سبب بسيارى قوّت قلب و آرامى دلها (و نترسيدن از دشمن) است، (4) و صداها را خاموش كنيد (غوغاء و هياهو بر پا ننمائيد) زيرا متانت و آرامى (از هر چيز) خوف و ترس را زودتر دور مي كند (چون ترسوها در كارزار هو و جنجال ميكنند و دليران سخن نگفته كار خويش انجام مى ‏دهند) (5) و پرچم خود را از جاى حركت نداده دورش را خالى نكنيد (كه موجب شكست لشگر خواهد شد، چون همه متوجّه پرچم مى ‏باشند) و آنرا بدست هر كس ندهيد مگر به دلاوران و كسانيكه شما را از هر پيش آمد بدى مانع مي شوند و از آنچه كه حفظ و نگهدارى آن لازم است دفاع مى ‏نمايند (و البتّه چنين كسانى پرچم از دست نمى‏ دهند مگر اينكه ظفر يافته يا كشته شوند) (6) زيرا كسانيكه بر بلاها و سختيها (ى جنگ) شكيبا هستند آنانند كه به اطراف پرچم دور زده آنرا از راست و چپ و عقب و جلو نگهدارى مى ‏نمايند، از آن عقب نمى ‏افتند كه (به دشمن) تسليم نمايند، و بر آن پيشى نمى ‏گيرند كه آنرا تنها گذارند. (7) بايد مرد (در كارزار) از دشمنى كه با او روبرو ميشود دفاع نمايد، و (پس از مغلوب نمودن يا كشتن او) برادر (همكار) خود را يارى كند، و نبايد دشمن خويش را رها كرده بسوى برادرش توجّه دهد تا با دشمن برادر همدست شده (او را از ميان برداشته) باتّفاق آهنگ او كنند (8) و سوگند بخدا اگر از  

 ص385

شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت به سلامت نمى‏ مانيد (اگر بجهاد نرفته در راه خدا شمشير نزنيد از عذاب ابدىّ نمى ‏رهيد) و (از چه رو براى شمشير زدن و جلوگيرى از دشمن خود را آماده نمى ‏سازيد در حالتى كه) شما اشراف عرب و كوهان هاى بزرگ (بلند قدر) هستيد، (9) بتحقيق فرار (از جنگ) سبب خشم خدا (دورى از رحمت حقّ تعالى) و ذلّت و بيچارگى و عار و ننگ هميشگى است، (10) و بعمر و زندگانى فرار كننده افزوده نمى ‏شود و فرار مانع از مرگش نمى ‏گردد، (11) رونده بسوى خدا (جهاد كننده را بايد شوق) مانند تشنه ‏اى باشد كه به آب مى ‏رسد، (12) بهشت زير جوانب نيزه ‏ها است (پس طالب سعادتمندى و بهشت جاويدانى نبايد از جنگ و كشته شدن در راه خدا فرار نمايد) (13) امروز خبرها آشكار مى ‏گردد (در موقع شمشير زدن و كشتن و كشته شدن درستى و نادرستى گفتار هر كس هويدا مي شود) (14) سوگند بخدا اشتياق من به ملاقات آنها (دشمنان) بيشتر است از اشتياق ايشان به شهرهاشان. (15) بار خدايا اگر ردّ حقّ كرده و در صدد دشمنى با آن هستند جمعيّتشان را پراكنده ساز و اختلاف كلمه ميانشان انداز، و آنها را به گناهانشان هلاك فرما كه (16) ايشان از موقفهاى خود هرگز دور نمى‏ شوند (از تصميم بفتنه و فساد دست بر نمى‏ دارند، پس اگر شما ياران من با آنها جنگ نكرده متعرّضشان نشويد) بى نيزه زدن پياپى كه جان از تن دشمن خارج شود و بى شمشير زدنى كه كاسه سر را بشكافته استخوان ها را خرد و بازوها و قدمها را قطع نمايد (تباه كارى خود را ادامه داده شما را مغلوب خواهند نمود) (17) و از جاهاى خود حركت نمى ‏كنند تا اينكه لشگرها دسته دسته و پياپى با آنها روبرو شده و سپاهيان بيشمار با اسبهاى يدكى كه براى نصرت و يارى از هر كجا تهيه شده در عقب دارند با آنان بجنگند، (18) و تا اينكه لشگر بسيار كه در پى لشگر كلان است (و پنج سمت آنها يعنى جلو و عقب و راست و چپ و قلبشان منظّم و آراسته مى ‏باشد) به شهرهاى ايشان وارد شوند، (19) و تا اينكه اسبها با سمها زمين هاى پهلوى يكديگر (خانه‏ ها) و دور تا دور چراگاه هاى حيوانات ايشان را بكوبند. (خلاصه بهمه چيز آنها تسلّط يابند. سيّد رضىّ فرمايد:)

 

 ص386

مى ‏گويم: الدّعق بمعنى كوفتن است يعنى اسبها زمين آنها را با سمها بكوبند، و نواحر الأرض زمينهاى برابر يكديگر است، و گفته مي شود: منازل بنى فلان تتناحر يعنى

منزلهاى فرزندان فلان برابر يكديگر مى‏ باشد.